تولد

21 03 2009

سالی دیگر گذشت و ….

زیاد خوانده ایم و زیاد شنیده ایم که کاش چنین میکردیم و آرزومند خواهیم بود که چنان خواهیم کرد, مهم اینست که آیا به راستی این همه آمدنها و رفتنها را ارج و قربی نزد ما هست ؟ و یا تنها تماشاگران  این پرده از قصه روزگاریم و بس؟

هنوز در کابل هستم و هنوز زنده ام و هنوز امیدوار و …..

سال نو مبارک





نوروز

19 03 2009

امسال هم مانند جندین سال دیگر گذشت, تلخی ها , شیرینی ها, خاطره ها و رویدادهای گوناگون مانند صفحات کتابی یکی پشت دیگری آمدند و رفتند.

شروع و ختم امسال اما, برای من متفاوت از دیگر سالها بود, سال را با خرواری از آشفتگی ها و دلهره ها شروع کردم, و با روزهایی متفاوت به آخر سال رساندم, ختم امسال برایم از چند لحاظ متفاوت بود.

با شروع سال جدید دیگر نباید آنی باشم که سال قبل بودم,خواسته یا ناخواسته برنامه هایی که در سر داشتم تغییر میکند. زندگی نباید آنطوری که قبلا میخواستم به پیش برود و تلاشم از هم اکنون برای تغییر کلی ساختار زندگی ام و رفتارهایم است تا به گونه ای باشم که هم خواست خودم باشد  و هم قابل پذیرش برای دیگران

این را مینویسم تا سال دیگر و با شروع سالی نوی دیگری با امروز خود را مقایسه کنم و ببینم که آیا آنطور که باید و انتظار داشتم به اهدافم رسیده ام یا نه.

نوروز امسال در کابل خواهم بود , اگر چه دور بودنم از خانه در روزهای نوروز دیگر برایم عادی شده و تقریبا به تعداد انگشتهای دستهایم میرسد, ولی حسی دیگری دارم که آن سالها نداشتم.